علائم آن عبارتند از:
آسیب در تعامل اجتماعی: همچون نقص در تماس چشمی و حرکات بدنی، فقدان تلاش برای مشارکت دادن دیگران در شادیها و علایق خود، ناتوانی در ایجاد ارتباط مناسب با همسالان.
آسیب در برقراری ارتباط: همچون تاخیر یا فقدان زبان گفتاری، استفادهی کلیشهای و تکراری از زبان یا استفاده از زبان خاص خود، فقدان بازیهای تقلیدی یا نمادین.
الگوهای محدود رفتار، علایق و فعالیتها: همچون اصرار بر یکنواختی، اشتغال دائم با قسمتهایی از اشیا مثل چرخهای یک ماشین، حرکات تکراری و کلیشهای مثل تکان خوردن یا دست زدن.
تاخیر یا عملکرد غیرطبیعی در رشد اجتماعی و زبانی در سنین قبل از ۳ سالگی.
علائم آن عبارتند از:
آسیب در تعامل اجتماعی: همچون نقص در تماس چشمی و حرکات بدنی، فقدان تلاش برای مشارکت دادن دیگران در شادیها و علایق خود، ناتوانی در ایجاد ارتباط مناسب با همسالان.
تاخیر مشخصی در رشد زبانی یا شناختی وجود ندارد.
الگوهای محدود رفتار، علایق و فعالیتها: همچون اصرار بر یکنواختی، اشتغال دائم با قسمتهایی از اشیا مثل چرخهای یک ماشین، حرکات تکراری و کلیشهای مثل تکان خوردن یا دست زدن.
علائم آن عبارتند از:
رشد طبیعی دور سر در ۵ ماه اول زندگی
شروع تمامی موارد زیر بعد از گذشت ۵ ماه از رشد طبیعی: کاهش رشد سر، کاهش حرکات هدفمند دست و رشد حرکات کلیشهای، از دست دادن تعاملات اجتماعی، ناهماهنگی در راه رفتن، آسیب شدید در رشد زبانی و شناختی.
علائم آن عبارتند از:
رشد طبیعی در ۲ سال اول زندگی
کاهش مشخص مهارتهای کسب شدهی قبلی در سنین قبل از ۱۰ سالگی در حیطههای زیر: برقراری ارتباط، مهارتهای اجتماعی، کنترل ادرار یا مدفوع، بازی، مهارتهای حرکتی.
آسیب در تعامل اجتماعی، نقص در ارتباط و وجود رفتارهای کلیشهای و تکراری.
آسیب شدید در تعامل اجتماعی، نقص در ارتباط و رفتارهای کلیشهای وجود دارند ولی معیاری برای سایر اختلالات این طیف مشاهده نمیشود.
اختلالات طیف اتیسم اساس نورولوژیکال (عصبشناختی) دارند. برخی تحقیقات، سازماندهی غیرطبیعی سلولها در سیستم لیمبیک و نواحی مخچهای مغز، سطوح بالای انتقال دهندهی عصبی سروتونین و اندازهی بزرگتر از حد محیط سر و مغز را در افراد مبتلا به این اختلالات نشان دادهاند.
بیشتر کودکان با اختلالات طیف اتیسم، عقبماندگی ذهنی نیز دارند. طبق یک گزارش، ۸۰% کودکان مبتلا به این اختلالات در اندازهگیریهای مربوط به هوش و رفتار سازشی در محدودهی عقبماندگی ذهنی عمل میکنند.
نقائص اجتماعی، هستهی اصلی سندروم اتیستیک را تشکیل میدهند. این کودکان در دوران خردسالی تمایل دارند که بیشتر وقتشان را در فعالیتهای انفرادی صرف کنند و اغلب در پاسخ به دیگران شکست میخورند.
از ابتدای رشد، کودکان با اختلالات طیف اتیسم تفاوتهایی را در برقراری ارتباط هدفمند نشان میدهند. از حرکات کمتری برای اشاره کردن و نشان دادن استفاده میکنند. توجه مشترک ندارند و پاسخ غیرطبیعی به صداهای انسان بروز میدهند. برخی از این کودکان به گفتار دست پیدا نمیکنند و هنگامیکه گفتار غایب باشد، حرکات ارتباطی به طور خود به خود جایگزین آن نمیشوند.
کودکان مبتلا به اختلالات طیف اتیسم، دیر شروع به صحبت میکنند و رشد گفتارشان نسبت به کودکان دیگر کندتر است. حدود ۲۵% از این کودکان در سن ۱۲ یا ۱۸ ماهگی تعداد کمی کلمه یاد میگیرند و سپس آنها را از دست میدهند یا دیگر چیز بیشتری یاد نمیگیرند.
ویژگی دیگر این اختلالات، پژواکگویی میباشد که به معنای تکرار و تقلید سخنان دیگران است و ممکن است فوری یا با تاخیر باشد. پژواکگویی، انتخابی است و این کودکان زمانی پژواک میکنند که آنچه به آنها گفته شده است را نفهمند یا مهارتهای زبانی لازم برای یک جواب درست را نداشته باشند. اگر مهارتهای زبانی در این کودکان بهبود یابد، پژواکگویی آنها کم میشود.
پیشآگهی کودکان با اختلالات طیف اتیسم به دو عامل بستگی دارد: عملکرد آنها در آزمونهای هوش و توانایی زبانی. کودکانی که در آزمونهای هوش در محدودهی طبیعی یا نزدیک به طبیعی امتیاز میگیرند، شانس بهتری برای رسیدن به حدی از استقلال در دوران نوجوانی دارند. کودکانی هم که تا سن ۶ سالگی به گفتار عملکردی دست پیدا میکنند، پیشآگهی بهتری دارند. اختلالات طیف اتیسم حتی برای افرادی که هوش بالایشان به آنها اجازه میدهد به مدرسه بروند، استخدام شوند و مستقل زندگی کنند، به صورت یک ناتوانی مادامالعمر با نقائصی در مهارتهای اجتماعی، همدلی و ارتباط عملکردی باقی میماند.
یکی از مهمترین یافتهها دربارهی اختلالات طیف اتیسم این است که مداخلهی زودهنگام بسیار موثر است. این کودکان، زمانی بیشترین منفعت از درمان را میبرند که مداخلهی آنها بین سنین ۲ تا ۴ سال شروع شده و فشرده باشد ( ۱۵ ساعت یا بیشتر در هر هفته و برای بیش از ۲ سال).
منبع:
Paul R. Language disorders from infancy through adolescence: assessment and intervention. 3th ed. United States of America: Elsevier’s Health Sciences; 2007.