بیشتر تحقیقات پیشبینیکننده، از مطالعات همبستگی گرفته شدهاند که ارتباط بین توانایی عامل پیشگوییکننده و خروجی خواندن را مورد بررسی قرار میدهد. . وقتی این مطالعات اثبات شدند، پایهای برای غربالگری جمعیت کودکان پیشدبستان و دبستان میشوند. این ابزارهای پیشبینیکننده ممکن است دائماً برای ارزیابی تشخیصی آن دسته از کودکان که تاریخچهی در “معرض خطر” دارند، مورد استفاده قرار گیرد، برای مثال کودکانی که در رشد اولیه گفتارشان تاخیر داشتهاند یا سایر اعضای خانواده آنها دچار مشکلات تحصیلی بودهاند. اگر یک کودک، در یکی از مهارتهای پیشبینیکننده که ارتباط نزدیکی با پیشرفت در خواندن دارد، مشکلات بارزی را نشان دهد، این مسئله سرنخهای مهمی برای درمان و حل مشکل فراهم میکند.
رشد طبیعی آگاهی واجشناختی
تحقیقات در مورد خوانندگان با رشد طبیعی و آنهایی که مشکلات خواندن دارند (شامل نارساخوانی) نشان داده است که مهارتهای پردازش واجی یک پیشگوی قوی در مورد توانایی های خواندن در آینده است. عمده ی مطالعات تواناییهای واجی به آگاهی واجی و ظرفیت دستکاری در تقطیع صداهای گفتاری کلمات حساساند
جهت ارزیابی مهارتهای آگاهی واجشناختی، در زبان فارسی آزمونهای رسمی و تخصصی موجود است.
شناخت حروف
در سالهای اول مدرسه، آگاهی واجی جهت رشد مهارتهای تحصیلی، ارتباط نزدیکی با شناخت کودک از حروف که در حال شکل گیری است دارد. یادگیری آسان شناخت حروف به عنوان یک پیش بینی کننده ی قوی درمورد دستیابی به مهارت خواندن طی ۲ سال اول مدرسه شناخته می شود. که نه تنها آگاهی واجی(یا تقطیع کردن) و شناخت حروف به صورت جداگانه در یادگیری خواندن در سال اول نقش دارند، بلکه نقش مهمی در تولید اصطلاحا “دانش حرفی– تقطیع واجی”که نشانگر تعامل بین این دو جز مهارت است دارند. به نظر میرسد برای پیشرفت خواندن در کودکان، به ساخت ارتباط معنادار میان رشد مهارتهای واجی و درک از نویسهها نیاز است – چیزی که هاچر، هولم و اِلیس (۱۹۹۴) با عنوان پیوند واجی از آن یادکردند.
صرف داشتن آگاهی واجی کافی و شناخت درست از حروف، پیشرفت خوب در یادگیری خواندن حاصل نمیشود. از طرفی هر دو این فاکتورها مهماند و در شکل گیری این تعامل نقش ایفا میکند. اساسا توانایی واجی با کسب شناخت حروف، ترکیب شده و خوانندهی کم سن را قادر به اکتساب اصول حروف الفبا میکند، مثل تشخیص توالی خاصی از صداها به همراه نویسهی آنها به صورت سازماندهی شده
حافظهی کلامی
روشن است که یادگیری خواندن به پردازشهای حافظه نیازمند است .والدین و معلمان در مورد توانایی کودکان در بهیادآوری کلمات خیلی زیاد صحبت میکنند، کلماتی که در حین خواندن کتاب یا هجی کردن از فهرست با آنها مواجه میشوند. علاوه بر این ، به خوبی مستند شده است که حافظه کلامی کوتاه مدت، رابطهی نزدیکی با میزان مهارت در خواندن دارد، چه اینکه مطالب یادآوردی شده اعداد و حروف باشند و چه جمله. به هرحال نقش حافظهی کلامی کوتاه مدت در رشد خواندن، هنوز به خوبی درک نشده است
سرعت نامیدن
اخیرا تکالیف نامیدن سریع به عنوان عوامل پیشگو در دستیابی به خواندن مورد توجه بسیار واقع شدهاند. در این تکلیف کودک سریعا حروف، اعداد، قطعات رنگی یا اشیای معمول را نام میبرد، درحالی که خیلی دقیق با یک کرنومتر، زمان گرفته میشود. بخش اعظمی از شواهد به این توضیح افزوده میشوند که یک ارتباط پیشگویانهی قوی میان نامیدن سریع و مهارتهای بعدی خواندن وجود دارد
سرعت گفتار
سرعت گفتار ابزار دیگری برای پیشبینی خواندن است. این به سرعتی برمیگردد که یک کلمه خاص یا معمولی گفته میشود، برای مثال آهنگین خواندن همان کلمه بارها و بارها و دیدن اینکه گفتن کلمات در ۱۰ ثانیه چهقدر طول میکشد. سرعت گفتار شاهدی بر سرعت و راندمان بازنمایی واجی است که در حافظهی بلند مدت فعال میشود. تحقیقات نشان داده است که نشان دادند که سرعت گفتار نهتنها پیشگوی مهمی مهارت خواندن کودکان دبستانی است بلکه نسبت به طول حافظهی کلامی سهم بیشتری در تشخیص تفاوت افراد در مهارت خواندن دارد.
نقش مهارتهای زبانی پیشرفته تر در یادگیری خواندن
احتمالا مباحث قبلی این دیدگاه را به خواننده میدهد که فقط تواناییهای مرتبط با واجشناسی عامل پیشبینی کنندهی مهارت خواندن در کودکان دارای رشد طبیعی خواندن و کودکان نارساخوان است. با این حال سایر مهارتهای زبانی مثل آگاهی نحوی و دانش واژگانی به عنوان پیشبینیکنندهی دستیابی به خواندن بهویژه زمانی که به سمتی فراتر از اکتساب قواعد الفبایی حرکت میکند، شناخته میشوند. در خوانندگان کوچکتر درک نحو پیشبینی کنندهی مهارت درک خواندن است. در واقع تحقیقات روی خوانندگان مبتدی این بحث را ایجاد کرده که آگاهی واجی اولیه (نه آگاهی نحوی) یک پیشبینیکنندهی قدرتمند صحت خواندن در ۶ سالگی است، درحالی که آگاهی نحوی(نه آگاهی واجی) پیشبینیکنندهی درک خواندن در همین سن است .
بنابراین به طور خلاصه، کودکانی که از نظر مهارتهای گفتار و زبان دچار تاخیر می باشند در صورت عدم دریافت مداخلات به هنگام در معرض خطر مشکلات یادگیری در دوران مدرسه می باشند و اینجاست که اهمیت مداخلات به هنگام و دوران طلایی رشد گفتار و زبان مشخص می گردد.
امید است با افزایش آگاهی متخصصین امر و والدین ،از زمان طلایی کودکان جهت پیشرفت و یادگیری استفاده گردد.
منبع:اسنولینگ، ج.استکهوس، ج.، نارساخوانی گفتار و زبان، ترجمه توکل و همکاران، انتشارات پگاه، ۱۳۹۴